ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده
جز فراموشی ندارم من گناهی، پس بده
روسیه گردم بدون جزوه من در امتحان
از برای من مخواهی روسیاهی، پس بده
***
روز و شب چشمم براه جزوه می باشد، بیا
گر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بده
صد کلاه ،بوقی به سر دارم ز فرط تنبلی
تا نرفته بر سرم دیگر کلاهی، پس بده
***
گیر ما دیگر نیاید جزوه پس این جزوه را
مستقیما گر نمیخواهی، براهی پس بده
جان تو مشروط می گردم، به جان مادرم
لازمش داری نگهدار، گر نخواهی پس بده
***
جزوه از من می بری؟ من مرکز نشرم مگر؟
ای به قربانت شود جانم الهی، پس بده
گر توهم مانند من بی جزوه ای، باشد، بیا
مال تو این جزوه اما گاهگاهی ، پس بده
***
چند ماهی مال تو، اما دو روزی نزد من
من نمیگویم که آنرا چند ماهی پس بده
از دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن!!
تا نرفته بر فلک از سینه آهم، پس بده
***
من نمی دانم چرا این جزوه را کش رفته ای
لعنت و دشنام و نفرین گر نخواهی پس بده